شب به مامانم میگم صب منو زود بیدار کنی میخوام درس بخونم... صب بیدار شدم دیدم ساعت 11 ست... رفتم به مامانم میگم چرا بیدارم نکردی؟ برگشته میگه:دیدم مثل بدبختا خوابیده بودی دلم نیومد بیدارت کنم...
تازه پی بردم که سر راهیم :|
آخه مادر دلسوزه دارم من؟!
یه گودزیلا داریم چهار سالشه، اومده بودن خونه ما، نصفه شبی یه موبایل اسباب بازی گرفته بود دستش
هی حرف میزد هی میخندید، خواهرش بهش گفت داری چیکار میکنی؟
برگشت گفت : آقامون زنگ زده! عزیزم آبجیم سلام میرسونه!!!!
من o_O آبجیش :(((((
آقاشون :)))))
مکالمه ی من و بابام :
من:باباجون دوست داری من برم زیر تریلی 18 چرخ بمیرم؟:))))
بابام: اگه بیمه داشته باشه و دیه بهم بدن آره....120 میلیون کم پولی نیست!!!
من:اگه بیمه نداشته باشه چی؟؟؟؟
بابام:نه دوست ندارم بمیری...
(منم بس خرسند شدم فکر کردم حداقل تو یک مورد من رو دوست داره و نمیخواد بمیرم)
ازش پرسیدم: چرا؟؟؟
بابام:اخه حیفم میاد پول بدم واسه کفن و دفنت...^ــــــ^
لامصب این مرد همینجور داره محبت و حس فرزند دوستی ازش میچکه :)
عاغا داشتیم راجع به مزایای تن تاک می حرفیدیم،به شوخی میگم از وقتی تن تاک استفاده میکنم خر خون تر شدم.
مامانم خیلی شیک برگشته میگه آره منم از وقتی از تن تاک استفاده میکنم مدیر ساختمون شدم!!!!!!!!
من...
بابام...
تن تاک اینا....
هیچی دیگه الان جای دندونای من و مشتای بابام کاملا رو مبلامون مشهوده...
با گودزیلامون ک ۸ سالشه نشسته بودم گفتم چرا ناراحتی میگه اعصابم خطخطیه هرچی فیلترشکن نصب میکنم وی چتم درست نمیشه، یعنی من همسن این بودم فک میکردم گرازو دایناسور یکی هستن
اصن اوضاع بی اوصافیه بخدا
واللللللللا
چن روز پیشا بابام اومد و پیشنهاد داد که عیدو به مدت 10 روز بریم ایرانگردی. . . خیلی هوس مسافرت کردمو تعطیلیه 10 روزمونم 100 درصده . .
منم که اصن درس نخوندم. . گفتم بهش .میشه کنسلش کنینو از این حرفا که من درس دارم. . بعدشم گفتم شما برین . من میمونم خونه . .
بابام گف : ببین خره . .بابام زنده بشه بگه نرو به این سفر . .من میرم . . این از این . . .
دوما : تو غلط میکنی میمونی خونه . میخوای چه غلطی کنی تنهایی ؟؟. . .بعدشم به مامانم گف : خانوم از همین الان وسایلو آماده کنین !!!
بعدش فک کردم. و گفتم .عب نداره اصن درس نمیخونم .باشه آغا منم پایم.. .
بابام گف: فک کردی شهر هرته . . .چی چیو درس نمیخونم . . . .؟؟
اصن شاید نریم مسافرت. هنو مشخص نیست .چن روز تعطیلی داشته باشیم . .
خدایا آخه من چه گناهی کردم ؟؟؟
از بچگی آرزو داشتم 7 ، 8 تا از این تافی کاکائویای سه گرمی ای که یه بسته بندی طلایی داشت رو باهم بخورم ... نشد که نشد :(
دخترخالم 5سالشه به خدا هم لپ تاپ داره . هم تبلت .حالا بقیه ی امکانات و وسایلش بماند .. و از همه چیزشم سردرمیاره و یه پا استاده برای خودش. مام هم سن اینا بودیم درماشینو با یه ساعت گریه و التماس با دزدگیر بازمیکردیمو یه هفته خر کیف میشدیم !!!!
ولی خوشم میاد که آینده ی مملکت با اینا درخشانه . . . .
ولی هرچی باشن که نه ادب حالیشونه و معرفت . . .
به سلامتیه خودمون که تو بچگی اگه از این چیزا سردرنمیاوردیم (یعنی نبود که سردربیاریم) ولی احترام به بزرگتر حالیمون بود و با ادب بودیم . . ولی اینا